دانیال زرنگ مامان بابا

مامانی امروز توی پارک با پیشی بازی می کردی. نکته ی مهم این بود که تو به پیشی توجه میکردی که قبلا" اهمیت نمی دادی. و خوشحالم که داری به محیط اطرافت نگاه میکنی. جیگر مامانی. می پرستمت. ...

  امروز ٥ شنبه  مثل همیشه  صبح زود بلند شدی.١٦ تیر. ساعت ٧ .شیرتو خوردی .کانال پی ام سی تماشا کردی . ساعت ٩ چایی بیسکوئیت خوزدی وبا فیلت مشغول بازی شدی. مامانیم به جمع اوری ونظافت خونه. لگو بازی کردی .ماشین بازی و خلاصه سرت گرمه و مامانم تونست کارهایش را انج ام بده. نهار سبزی پلو ماهی  از رستوران دلفین گرفتم. اخه  مامانی  عاشق  ماهی  هستی. نوششششششششششششششش     جونتتتتتتتتتتتتتتتت.       عصری ساعت ٧ سه تایی رفتیم پارک اقاقیا. تو کلی بازی . شیطونی کردی و یک گربه توی پارک بود دنبالش میکردی و من و بابا دامون هم لذت می بردی...

مامانی این کمد تو و اسباب بازی هایت. این وسایل را با بابا دامون برات با عشق خریدیم. ...

کادوی تولد ٣ سالگیت .دایی علی رضا برات خریده.   ...

مامانی هر وقت پارک میرویم تو میدویی سراغ سر سره.   ...

این عکست مال ٨ ماهگیت هست. این کاپشن وشلوارتو دایی علی رضا برات گرفته بود . ...

توی این عکس ٦ماه شدی. این لباس های خوشگل تو را بابا رضا و مامان نازی از مکه اوردند. حاضرت کردیم که بریم خونه ی بابایی و مامان نازی. از فرصت استفاده کردیم و ازت عکس گرفتیم.(شهریور ٨٧) ...

مامانی خودتو ببین . می خواستی برگ های درخت را بخوری. کوپولی.عاشق این عکستم.بوسسسسسسسسسسسسسس . ...

دانیال با حوله حمامی که بابا دامون از محل کارش ( برج بهار) گرفته. حوله دامادیت رو بپو شی مامان جون. ...

جیگر مامان .عاشق رورئکت بودی. عزیز مامان دوربین رو که دیدی ذوق کردی و من که منتظر شکار لحظه های خوشگل ازت عکس گرفتم . ...